(۴) كـــابـــــشـــن
چهارشنبه 30 دی 1394
0:00
[ ]
خــــــــــــــــاطــــــــــــرات (محمد امین پور)
در زمان تحصيل با شهيد حسن دشتباني سيوندي همسایه و همکلاسی و همچنين در یک نیمکت بودیم هرروزرفت و برگشتمان ازخانه تا مدرسه با هم بوديم بيشتراوقات خانه همدیگربوديم فصل زمستان بود حسن كابشن نو به تن داشت و مي گفت برادرم برايم آورده درمحوطه مدرسه درحین بازی ( تحروکات بچه گانه)کابشنش پاره شد وخيلي هم ناراحت شد وزنگ آخرحین برگشت به منزل حسن هم بدون اطلاع من آمد خانه ما کابشنش را تحویل مادرم داد وگفت محمد پاره اش کرده مادرم هم آنرا دوخت سپس حسن آنرا پوشيد ورفت به منزلشان (روحش شاد ويادشان گرامی.
[ بازدید : 653 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]